روستای باغ مهدی سانیج

روستای باغ مهدی سانیج
معرفی روستا 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
در حالي که به سرعت سقوط مي کرد فقط لکه هاي سياهي را مي ديد و حس وحشتناک بلعيده شدن توسط قوه جاذبه او را در برگرفته بود، همچنان سقوط مي کرد و در آن لحظات ترسناک همه اتفاق هاي خوب و بد زندگي را به ياد مي آورد. فکر مي کرد مرگ چقدر به او نزديک شده است. ناگهان احساس کرد طنابي دور کمرش محکم شد . طناب، بدنش را بين زمين و آسمان معلق نگه داشته بود، تاب مي خورد و سپس آرام بدون حرکت مي ماند. ترس زيادي در جان او رسوخ کرده بود.
ديگر چاره اي نداشت جز آنکه فرياد بکشد:
 « خدايا کمکم بکن ! »
ناگهان صداي پُر طنين در وجودش طنين انداخت :
 « از من چه مي خواهي ؟ »
اي خدا نجاتم بده !
  آيا واقعا فکر مي کني که من مي توانم تو را نجات دهم؟
البته باور دارم که تو مي تواني نجاتم دهي .  
- اگر باور داري طناب دور کمرت را پاره کن .
يک لحظه سکوت برقرار شد .
اما مرد تصميم گرفت با تمام نيرو به طناب بچسبد .
روز بعد گروه نجات گزارش کردند که کوهنورد يخ زده اي را پيدا کردند که از يک طناب آويزان بود و با دست هايش محکم طناب را گرفته بود .
امّا او فقط يک متر با زمين فاصله داشت !
بياييد تصميم بگيريم در سال جديد به نواي دل هايمان توجه کنيم
بياييد با قلبمان و با خودمان آشتي کنيم.
بياييد به گونه اي بيانديشيم و رفتار کنيم که در لحظات تصميم گيري به خودمان ايمان داشته باشيم.
بياييد باور کنيم که خدا از روح خودش در وجودمان دميده و در هر لحظه از رگ گردن به ما نزديک تر است.
 

بياييد


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, ] [ 10:42 ] [ محمد ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ روستای باغ مهدی خوش آمدید
امکانات وب

آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 369
بازدید کل : 12517
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 49
تعداد آنلاین : 1