روستای باغ مهدی سانیج
معرفی روستا 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
 
مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 پنس اضافه تر می دهد!
می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنس اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و... بیست پنس را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی ...
گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست پنس را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم!
تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنس می فروختم!

 

[ پنج شنبه 4 تير 1391برچسب:, ] [ 18:42 ] [ محمد ]

رفته بودیم به دیدن یکی از افراد فامیل. قبلا هم تلفنی نزول بلا را که از خراب شدن سقف فقط یک درجه قابل تحمل تر بود، به اطلاع میزبانان که زن و شوهر و دو سه بچه بودند، رسانده بودیم. صاحبخانه با آنکه آدم تردستی بود، آب از دستش نمی چکید….


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 11 تير 1391برچسب:, ] [ 18:29 ] [ محمد ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ روستای باغ مهدی خوش آمدید
امکانات وب

آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 22
بازدید کل : 16120
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 49
تعداد آنلاین : 1